دسته: اقتصاد
بازدید: 145 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 62 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 50
فهرست مطالب
فصل اول : ژاپن
مقدمه
تاریخچه ژاپن و اقتصاد
اقتصاد ژاپن
ویژگیهای ین ژاپن
ژاپن ، مدل و الگویی برای پیشرفت
فصل دوم : توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی چیست ؟
شاخصهای توسعه اقتصادی
مكاتب مختلف توسعه اقتصادی
1 - نظریه آدام اسمیت 2 - نظریه مالتوس
2 - 1- نظریه جمعیتی مالتوس
2 - 2- نظریه اشباع بازار مالتوس
3- نظریه ریكاردو
3 - 1- قانون بازده نهایی نزولی
3 - 2- نظریه مزیت نسبی
4 - مدل رشد كلاسیك
5- نظریه كارل ماركس
6 - مدل رشد اقتصادی سرمایهداری ماركس
7 - نظریه شومپیتر
8 - مدل توسعه لوئیس- فی- رانیس
راهبردهای مختلف توسعه اقتصادی
1 - راهبرد پولی
2 - راهبرد اقتصاد باز
3 - راهبرد صنعتی شدن
4 - راهبرد انقلاب سبز
5 - راهبرد توزیع مجدد
6 - راهبرد سوسیالیستی توسعه
فصل سوم : عوامل توسعه اقتصادی ژاپن
توسعه اقتصادی ژاپن و عوامل كلیدی آن
1- سیر توسعه ژاپن
1-1- ژاپن در ابتدای راه
1-2- ژاپن بازسازی شده
2- عوامل رشد
2-1- فرهنگ كار و توسعه
2-1-الف - شكلگیری مكاتب فكری
آئین شنیتو
آئین بودا
آئین كنفوسیوس
2-1-ب - ویژگیهای فرهنگی ژاپنی (ناشی از مكاتب فكری)
2-2- شكلگیری ساختارها و نهادهای لازم برای توسعه
2-2-الف - میراث ارزشمند دوران توكوگاوا
ساخت طبقاتی
سیاست انزواطلبی
2-2-ب - زیر ساختهای دوره میجی و رفع موانع توسعه
ساختار مدیریتی
نظام اشتغال
ساختار و نظام مالی
2-3- مدیریت صحیح (منابع، بحرانها و فرصتها)
2-3-الف - سیاستگذاریها تا قبل از جنگ جهانی دوم
فقر منابع
2-3-ب -سیاستهای زیركانه در دوران اشغال
اصلاحات ارضی
نظام آموزشی
2-3- ج- جهش اقتصادی (پس از استقلال) فرصتها و تهدیدها
جنگ كره
بحران نفتی 1973
بحران كاهش ارزش دلار
2-3- د- جهش اقتصادی ، دیگر سیاستها و اقدامات دولت
سیاست انگیزش مالیاتی
نتیجه
منابع
مقدمه :
از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش و فهم بشر، كیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقاء بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی- اجتماعی اروپا (رنسانس) و انقلاب صنعتی، موج پیشرفتهای شتابان كشورهای غربی آغاز شد. تنها كشور آسیایی كه تا حدی با جریان رشد قرنهای 19 و اوایل قرن 20 میلادی غرب همراه شد كشور ژاپن بود. پس از رنسانس كه انقلابی فكری در اروپا رخ داد، توان فراوان این ملل، شكوفا و متجلی شد، اما متأسفانه در همین دوران، كشورهای شرقی روند روبه رشدی را تجربه نكرده و گاهی نیز سیری نزولی را طی كردند. البته گاهی نیز حركتهای مقطعی و موردی در این كشورها انجام شد، اما از آنجا كه با كلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب كافی نداشت و از آن حمایت نشد، بسرعت از بین رفت. محمدتقیخان امیركبیر در ایران، نمونهای از این موارد است.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن 17 و 18 میلادی در كشورهای اروپایی مطرح شد. فشار صنعتی شدن و رشد فناوری در این كشورها همراه با تصاحب بازار كشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی كوتاه، شكاف بین 2 قطب پیشرفته و عقبمانده عمیق شده و 2 طیف از كشورها در جهان شكل گیرند: 1. كشورهای پیشرفته (یا توسعه یافته) 2. كشورهای عقبمانده (یا توسعه نیافته).
با خاموش شدن آتش جنگ جهانی دوم و شكلگیری نظمی عمومی در جهان (در كنار به استقلال رسیدن بسیاری از كشورهای مستعمرهای)، این شكاف به خوبی نمایان شد و ملل مختلف جهان را با این سؤال اساسی مواجه كرد كه «چرا بعضی از مردم جهان در فقر و گرسنگی مطلق به سر میبرند و بعضی در رفاه كامل؟». از همین دوران اندیشهها و نظریههای توسعه در جهان شكل گرفت. بنابراین نظریات «توسعه» بعد از نظریات «توسعه اقتصادی» متولد شدند.
در این دوران، بسیاری از مردم و اندیشمندان در كشورهای پیشرفته و كشورهای جهان سوم، تقصیر را به گردن كشورهای قدرتمند و استعمارگر انداختند. بعضی نیز مدرن شدن (حاكم نشدن تفكر مدرنیته بر تمامی اركان زندگی جوامع سنتی) را علت اصلی میدانستند و «مدرن شدن به سبك غرب» را تنها راهكار میدانستند. بعضی دیگر وجود حكومتهای فاسد و دیكتاتوری در كشورهای توسعه نیافته و ضعفهای فرهنگی و اجتماعی این ملل را علت اصلی، معرفی میكردند. عدهای نیز «دین» یا حتی «ثروتهای ملی» را علت رخوت و عدم حركت مثبت این ملل، تلقی كردند.
به هر تقدیر این كه كدام علت اصلی و یا اولیه بوده است و یا اینكه در هر نقطه از جهان، كدامین علت حاكم بوده است از حوصله این بحث خارج است. آنچه برای ما اهمیت دارد درك مفهوم توسعه، شناخت مكاتب و اندیشههای مختلف و ارتباط آنها با مقوله توسعه اقتصادی و توسعه روستایی است. اطلاع از این اندیشههای جهانی ما را در انتخاب یا خلق رویكرد مناسب برای كشور خودمان یاری خواهد كرد.
فایل ورد 50 صفحه