دسته: هنر و گرافیک
بازدید: 26 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 54 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 73
مقدمه
نقاشی ایران در سراسر تاریخ با فرهنگهای بیگانه و سنتهای ناهمگون شرقی و غربی برخورد كرده و غالباً به نتایج جدید دست یافته است. به راستی، ادوار شكوفایی و بالندگی این هنر باید محصول اقتباسهای سنجیده و ابداعات تازه دانست. اما، با وجود تأثیرات خارجی گوناگون و دگرگون كننده، میتوان نوعی پیوستگی درونی را در تحولات تاریخی نقاشی ایران تشخیص داد. در مقایسة نمونههای تصویری بازمانده از ادوار قبل و بعد از ظهور اسلام به شباهتهای آشكار برمیخوریم. به عنوان مثال، تشابه مجالس شكار در سه دوره مختلف اشكانی و اموری و صفوی شگفتانگیر است. به نظر میرسد كه این نقاشیها بر طبق یك الگوی معین شكل گرفتهاند، هر چند سلیقه و خواستهای بسیار متفاوتی را طبق یك الگوی معین شكل گرفتهاند، هر چند سلیقهها و خواستهای بسیار متفاوتی را منعكس میكنند. در واقع، همانندی آنها به سبب استمرار طولانی سنتهای هنری در ایرن است. (نقاشی ایران- رویین پاكباز- نشر نارستان - 1379 ص 8).
(مقدمه) جزء دورههای اثرپذیری از سنتهای غربی، نشانی از طبیعت گرایی در نقاشی ایران نمیتوان یافت.
(ع.ج) بعضی از ویژگیهای نقاشی قدیمی ایران را در هنر نوپردازانی چون هانری ماتیس میتوان دید. لیكن خطاست اگر زیبایی شناسی نگارگر قدیم ایرانی و هنرمند نوپرداز معاصر را یكی بشماریم، زیرا در آن صورت، فرض میان جهان بینی سنتی و مدرن را نادیده گرفتهایم.(نقاشی ایران- پاكباز- ص9)
(د.م) در نیمه دوم سده یازدهم هجری قمری نقاشانی چون محمد زمانی به موضوعها و اسلوب نقاشی طبیعتگرای اروپایی روی آوردند. دیری نگذشت كه از تلفیق سنتهای ایرانی و اروپایی، یك هنر دو رگه پدید آمد. آیا این نوعی راهگشایی به روال معمول در تاریخ نقاشی ایران بود یا حركتی به سوی انحطاط فارغ از هر گونه ارزیابی میتوان گرایش تازه را پیامد منطقی واقعگرایی پیشین دانست. نقاشی ایرانی كه از قبل با جهان واقعی آشنا شده بود، اكنون منطقی واقعگرایی پیشین دانست. نقاشی ایرانی كه از قبل با جهان واقعی اشنا شده بود، اكنون میخواست اشیاء را بدان صورت كه به دیده میایند، نمایش دهد. پس كوشید روشن این گونه بازنمایی را از طریق مشاهده و رونگاری آثار اروپایی بیاموزد. این كه او در این امر تا چه حد توقیق یافت، بحث دیگری است. (نقاشی ایران، پاكباز، ص10).
(د.م) تاریخ نشان میدهد كه نقاشی ایرانی بارها توانسته است با توسل به منابع خارجی از تنگنای هنر مرسوم زمان راهی برای تحول آینده بگشاید. كمال الملك نیز در مقام واپسین نقاشی برجسته دربارة قارجار، ادامة سنتهای بی رمق ایرانی خودداری كرد اما او سنت دیگری روی آورد كه خود در اروپا به بن بست رسیده بود. كمال الملك دستكم تا چند دهه نقاشی ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. نتیجتاً، پویش نوینی كه با جنبش مشروطیت در ادبیات آغاز شد، همانندی در نقاشی نداشت. شاید این را بتوان یكی از علتهای ادامه كشاكش میان سنت و تجرد در عرصه نقاشی معاصر دانست. (نقاشی ایران- پاكباز - ص 11)
ادوار كهن
(ا.ك) در قرنهای اولیة تاریخ مسیحی، جاده ابریشم، به مثابه مجرای تجارت ابریشم و كالاهای دیگر بین چنین و هندوستان در شرق و دنیای رومیدر غرب به وجود آمد. این جاده به صورت راه ارتباطی مهمیبین مردمان و فرهنگ ها و گذرگاهی برای انتقال دو سویة افكار، علم و تكنولوژی و زبان و ادبیات جایی همیشگی در تاریخ جهان دارد.
این ارتباط در رویارویی با فشارهای سیاسی و موانع دیگر همیشه آسان نبود اما هنگامیكه یك شاخةراه بسته میشد، شاخه دیگری جای آن را میگرفت. مسافران شرق و غرب در واقع چندین راه خشكی و دریایی را مورد استفاده قرار میدادند و عبارت «جاده ابریشم» نمادی است كه روح جاودان ارتباط بین مردمان را بیدار میكند.
حركتهای جمعی یعنی مهاجرتهای برزگ تاریخ مناطق را شكل دادند اما نباید تك مسافرانی كه جاده ابریشم را پیمودند نیز فراموش شوند: هنرمندان، موسیقیدانان و صنعتگرانی كه آماده بودند جانشان را در راه آگاهی از فرهنگها و جوامع دیگر به خطر اندازند و در مقابل مهارتهای خود را ارائه كنند.
عشق به ماجراجویی و عطش دانش درباره دیگران فقط دو انگیزه از انگیزههای بسیاری است كه فرآیند تبادل بین جوامع مختلف را نیرو بخشید و به برداشتن موانعی كه رمدم مناطق مختلف را جدا میكرد و برقراری پیوندهای همزیستی كه پیشرفت انسان را ممكن میساخت، كمك كرد. این، میراث جاده ابریشم بود و جوهری كه به آن هستی بخشید. (پیوند ابریشمین شرق و غرب- احمد حسن دانی- ترجمه امید اقتداری- مجله پیام یونسكو- سال 20- شماره 226- فروردین 1368- ص 4 و 5)
(ا.ك) تماسهای شرق و غرب كه بعدها در امتداد جاده ابریشم جریان یافت، در چند قرن آخر پیش از تاریخ مسیحی و با تشكیل چند دولت آسیایی كه مردم آن ها به بهرهبرداری از منابع محلی و رقابت تجارتی پرداختند پایهگذاری شد. این تلاش برای سود، به تبادل پررونق كالا ها و حركت مردمان از سرزمینی به سرزمین دیگر انجامید.
هردوت، مورخ یونانی، تصویر زندهای از مردم گوناگون درگیر این فرآیند ارائه میكنند و چگونگی تشكیل جوامع آنها، روشهای زندگیشان و رابطه نزدیكشان با امپراتوری هخامنشی در ایران را توصیف میكند.
نمونهای از این تبادل تجارتی و فرهنگی، بازرگانان آرامیبودند كه در آسیای مركزی سفر میكردند و الفبای آنهاها، یعنی آرامی، بر تكامل الفبای زبانهای دیگر چو سعدی و خارشتی تأثیر گذاشت. از مردمان دیگری كه هردوت توصیف كرده است سكاها، هندی ها و مردم پارسی زباناند كه به شرق میرفتند و زبانشان در آنجا تأثیر شدیدی بر زبانهای كهن منطقه داشت. (پیوند ابریشمین شرق و غرب- ص 5)
(ا.ك) اولین بار امپراتوری هخامنشی، بین قرن ششم و چهارم پیش از میلاد، برخورد مردم شرق و غرب، تبادل افكار و تكنولوژیها و انتقال دو سویة زبانها و ادبیات را ممكن ساخت. مردم، از بسیاری از نقا ط گیتی و از راههای ساختة داریوش، به پرسپولیس، پایتخت امپراتوری جلب میشدند. در همین ضمن، در استانهای دورافتاده آسیای مركزی، شهرهایی چون بلخ، سمرقند و تكسیله ، كه بعدها منزلگاه های مهم جاده ابریشم شدند، به وسیلة راههای خشكی به هم متصل و تبدیل به مراكز تماس شرق و غرب شدند. در طول این دوره روح تبادل افكار و عقاید بین مردم شرق و غرب نخستین شكل غنای انسانی بود. (پیوند ابریشمین شرق و غرب، ص5)
(ا.ك) در اواخر قرن چهارم پیش از میلاد و به دنبال پیروزیهای اسكندر كه امپراتوری هخامنشی را سرنگون كرد و در شرق تا هند لشكر كشید، تماسهای بین شرق و غرب آساناند. اسكندر، مقدونی كه خود پس از فتح یونان در فرهنگ آن غرق شد و این شهریار شرقی شیفتة پندارگرایی شرق، خود تجسمیاز انتزاج فرهنگی بود.
در زمان فرهنگ جهانی یونانی از طریق انسانها، افكار، تكنولوژیهای، گرایشهای هنری و فرمولهای معماری و نیز نمایش، شعر، موسیقی، مذاهب و از همه بالاتر از طریق زبان و ادبیات به نحوی بیسابقه به آسیا انتقال یافت. اما این انتقال یكسویه نبود. اسكندر و محققانی كه او را همراهی میكردند با فیلسوفهای آسیایی آشنا شدند و افكار و عقاید آن ها را همراه با خراجهای طلا، دام و مصنوعاتی كه دنیای باستانی غرب را غنی ساخت به یونان بردند.
پس از مرگ اسكندر، امپراتوری او به واحدهای كوچكتری تجزیه شد و دولتهای دیگری به جای آن در یونان و ایران روی كار آمدند. این تغییرات مانع رفت و آمد مردم و تبادل كالا نشد؛ برعكس در نتیجه پیشرفت در دانش جغرافیا كه رفت و آمد بودایی ها، زرتشتها ، مانویها، مبلغان مذهبی فاضل دیگر را نیز تشویق میكرد، فعالیت تجاری لذت یافت. (پیوند ابریشمین شرق و غرب، ص 5 و 8).
(ا.ك) (ت 001) ظرف نفر ه منقوش و برجسته (قرن چهارم میلادی) كه شاپور دوم (310 تا 379 میلادی)، پادشاه ساسانی در ایران را در حال شكار گراز وحشی نشان میدهد. احتمالاً بازرگانان خوارزم در راهشان به اروپا از طریق دریای خزر و رود ولگا، این ظرف را به محل كشف آن در پرم در اورال مركزی بردند. این اثر در گالری هنری فرید در واشنگتن دی. سی نگهداری میشود. (پیوند ابریشمین شرق و غرب، ص 10)
(ا.ك) تحولات هنر تصویری ایران از روزگار پیشا تاریخی آغاز شد. روند چند هزار سالة هم آمیزی سنتهای تصویری آسیای غربی نهایتاً در الگوی ایرانی عصر هخامنشی تبلور یافت. این الگو طی چند قرن زیر موج یونانی مأبی پوشیده ماند، اما در زمان ساسانیان از نور رخ نمود و در شرایط اجتماعی و فرهنگی این عصر ویژگیهایی جدید كسب كرد. در این میان، پارتیان با رویكرد به سنتهای كهنتر ایرانی و شرقی شخصیت خویش را در هنری تلفیقی ظاهر ساختند. از سوی دیگر، آسیای میانه از هم آمیزی سنتهای ایرانی و هندی و چینی الگوهای خاص خود را آفرید. میراث ساسانی و آسیای میانه به دوره اسلامیاسید و بر جریان هنر تصویری ایران تا زمان سلجوقیان تأثیر قاطع گذاشت. استیلای مغولان بر ایران نقطه پایان این روند بود. (نقاشی ایران پاكباز- ص 13)
فایل ورد 73 ص